دوبینی عجیب ظریف و اصرار بر متفاوت دیدن ترامپ و نتانیاهو
محمدجواد ظریف میگوید میتوان هم آمریکا را شکست داد و هم در داخل آمریکا کار کرد؛ به شرطی که خودمان را باور کنیم. ما همهچیز را باور داریم غیر از دیپلماسی را.
وی که در نشست «نظم جهانی و سیاستخارجی ایران» سخن میگفت، اظهار کرد: قطبها از روابط بینالملل حذف شدند و شرایطی نظیر چندقطبی، تکقطبی و دوقطبی را در سطح بینالملل مشاهده نمیکنیم. ما در ایران به دنبال شکل دادن قطب جدیدی هستیم در صورتی که نه قطب جدید و نه هژمون جدید شکل نخواهد گرفت. وقتی قبول کنیم جهان قطبی وجود ندارد اولاً منتظر نمیشویم کسی به حمایت ما بیاید. اینکه در این جنگ نشان داده شد کسی به کمک ما نمیآید قابل پیشبینی بود، چون آن قطبیدگی که آن کمک را توجیه میکرد، وجود نداشت.
وی اظهار کرد: سیاست آمریکا و اسرائیل منطبق برهم نیست، کما اینکه حرکت آمریکا در روز آخر جنگ، برای پایان دادن به جنگ بود چون ادامه جنگ یا با مقاومت ایران به گسترش جنگ میانجامید و یا با شکست ایران به فروپاشی ایران میانجامید که هر دو نتیجهاش گرفتار شدن بیشتر در منطقه بود که با سیاست آمریکا مغایرت داشت.
ظریف افزود: یک نکته بسیار مهم به عنوان عامل قدرت ایران که باید توجه کرد این است که ایران اولین کشوری است که توانسته مرکز اسرائیل را با خطر مواجه کند یا حیفا و تلآویو را بزند و تلفات و آسیب بزند یعنی هم توانش را دارد و هم ارادهاش را دارد. ایران توانایی و ارادهای دارد که آمریکای قلدر دارای سلاح هستهای وقتی میخواهد ایران را بزند پایگاههای خود در اطراف ایران را خالی میکند چون میداند ایران اراده پاسخ دارد. خیال نکنیم ما در جنگ شکست خوردیم. اسرائیل میخواست نظام ایران را فروپاشی کند و نتوانست، آقایش آمریکا را آورد و او هم نتوانست. امروز باید چنین روایتی بسازیم که براساس آن با اعتمادبهنفس برای تعامل عزتمندانه پیش برویم.
او گفت: آمریکا به دنبال تغییر جمهوری اسلامی در ایران بود اما الان به این نتیجه رسیده که با این کار فروپاشی ایران صورت میگیرد، لذا به دنبال تضعیف نظام جمهوری اسلامی هستند چون از تغییر رفتار حکومت ایران ناامید شدهاند. فروپاشی ایران به نفع اسرائیل و به ضرر آمریکاست. اسرائیل با علم کردن رضا پهلوی میخواست این را به آمریکا بقبولاند که تغییر رژیم ایران فروپاشی ایران نیست اما آمریکا و اروپا نتیجه گرفتند فروپاشی جمهوری اسلامی فعلا به معنی فروپاشی ایران است. البته معلوم نیست این سیاست دو ماه دیگر هم باشد. آیا راه بدون جنگ متصور است؟ به نظر من باید دنبال راهحلی بدون جنگ باشیم که به نظر میرسد آمریکا هم دنبال راهی بدون جنگ است.
ظریف تصریح کرد: دوستان سابقم میگویند چرا در رابطه با آمریکا فقط یک موضوع را حل کردی، مگر نمیدانی مشکل روابط ایران و آمریکا فراتر از هستهای است؟ میگویم اجازه نداشتم اما امروز میگویم اینکه تلاش کنیم مشکل هستهای را با هستهای حل کنیم امروز نشدنی است. آن روز میشد و قدر آن دانسته نشد، اما امروز نمیشود. لذا ناگزیریم برای بحثهای دیگر طراحی داشته باشیم که اگر بخواهیم درباره آنها صحبت کنیم به معنای تسلیم نیست بلکه به معنای امتیاز گرفتن است».
درباره سخنان آقای ظریف، اشاره به چند نکته ضروری است. نخست اینکه او با دوازده سال فهمیده ایران قدرت و اراده کافی برای ضربه زدن متقابل به آمریکا و اسرائیل را دارد و حال آن که دوازده سال قبل هنگام شروع مذاکرات برجامی، به غلط ادعا کرد آمریکا میتواند ظرف پنج دقیقه تمام توان نظامی ما را نابود کند. این ارزیابیها و اظهارات غلط، موجب تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات منتهی به توافق معیوب برجام شد.
ثانیا آقای ظریف به جای اینکه درباره فقدان نظم تکقطبی یا چندقطبی سخن بگوید و ادعا کند که دنبال اعتماد و جلب حمایت قطبها نباشیم، باید توضیح دهد که چرا خلاف همین فهم، تصور کردند که باید به قطب غربی اعتماد و اتکا کنند و تمام گزینهها و تخممرغهای خود را در سبد اعتماد به غرب بگذارند و همه امتیازها را هم نقداً قبل از روز رسمی اجرای برجام واگذار کنند و چند سال بعد را از موضع انفعال و التماس، دنبال نقد کردن چک قلابی برجام بدوند؟ یا «مکانیسم ماشه» بیسابقه در طول تاریخ قراردادهای بشر را تقدیم طرف حیلهگر و عهدشکن آمریکایی و اروپایی کنند؟
ثالثاً با وجود ابطال این گزاره موهوم، چه اصراری هست که باز هم آمریکا و اسرائیل یا اروپا را جدا و متفاوت از هم نشاندادن بدهند؟! مگر نه اینکه ترامپ و نتانیاهو باهم نقشه حمله به ایران را کشیدند و با هم از پوشش مذاکرات برای فریب ایران استفاده کردند؟ و مگر نه اینکه صدراعظم آلمان گفت این کار کثیفی بود که اسرائیل به نیابت از همه ما انجام داد؟ آیا جز این است که اروپا در کارشکنی برجامی تابعی از اوباما و ترامپ بود و هرچه زمان گذشت، سرسپردگیاش را بیشتر ثابت کرد؟ در موضوع براندازی، ظریف چرا اصرار دارد آمریکا را جدا از اسرائیل نشان دهد؟! و بالاخره چرا انکار میکند که درخواست آتشبس، خواست نتانیاهو بود که با ترامپ هماهنگ کرد، چون محاسباتشان به هم خورده بود؟!
رابعاً آیا اگر تدابیر نظام و همت فرماندهانی مانند سردار سلیمانی و حاجیزاده و دیگران در میدان نظامی و دفاعی نبود، غیر از این بود که اوباما با برجام و داعش در حال کامل کردن محاصره ایران بود و آقای ظریف و روحانی باید حتی برای افتتاح یک حساب در لندن، گرفتن یک باک هواپیما بنزین در مونیخ، شراکت با یک شرکت خارجی و یا صدور ویزای آقای ابوطالبی برای نمایندگی ایران در نیویورک، از دولت اوباما و تروئیکای اروپایی التماس میکردند؟!
خامساً حالا که خسارتهای هنگفت برجام یکی پس از دیگر آشکار میشود، آقای ظریف چگونه رویش میشود که بگوید اختیار مذاکره در موضوعات غیرهستهای را نداشت و اگر داشت، فیل هوا میکرد؟ همین یک قلم کلاهبرداری و خسارت مکانیسم ماشه پس از ده سال تعهد و تعلیق، کافی نیست که ناظر بیطرف را در خوشبینانهترین تحلیل، به یقین درباره عدم کفایت ظریف برساند؟!
نهایتاً اینکه اگر آقای ظریف به همین اظهاراتش درباره اقتدار بازدارنده ایران باور داشت، به توافقی یکطرفه تن نمیداد که هم برنامه هستهای را برای یک دهه تعطیل کند، هم راه بهانهجویی و طلبکاریهای جدید را باز بگذارد، هم امکان چند برابر کردن تحریمهای غرب را فراهم سازد و هم اهرم مکانیسم ماشه را به دست دشمن بسپارد. واقعاً چنین شاهکاری در تاریخ دیپلماسی جهان بینظیر است!